هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود**یادت از خاطر ما ملّت ایران نرود
درپی این همه خدمت طی این چندین سال**نامت از اوّل طومار خدومان نرود
آنقدر تیشه زدی بر بن مفسدها که**درد آن تا ابد از خاطر دزدان نرود
مهرت آنگونه به اعماق دلم جای گرفت**که اگر سر برود مهر تو از جان نرود
پست ها می گذرد هیچ غمی نیست ولی**مهم آنست ز دل گرمی ایمان نرود
کاش ما مثل تو گردیم ؛ فقط فکر خدا**کاشکی ذکر خدا از لب انسان نرود
هرکه دشواربدست آمده باشد؛به خدا**هرچه کوشش که کنی بازهم آسان نرود
حافظ این بیت برای تو سروده؛دکتر**ای خوش آن بیت که ازخاطره هامان نرود
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند**تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود
همین شعر در دولت بهار